نی نی مامان

وقایع اتفاقیه

سلام دوباره خوب این چند وقت تو زندگیمون مثل یه انفجار بود .......پدر بزرگ مهربونم به دیار باقی رفت کمتر از یه هفته بعد از اسباب کشی درست شب سومش دایی خوب و مهربون همسری هم خیلی ناگهانی به رحمت خدا رفت......یه شوک بزرگ برای همه به خصوص بچه های نازنین و همسرش.........روزای خیلی بدی بودن که داریم یواش یواش پشت سر می ذاریمشون ........همسری با این اتفاقا یه خورده حالش ناخوش شد که شکر خدا داره بهتر می شه و اگه خدا بخواد و صلاح بدونه و من وهمسر لایق باشیم یواش یواش نوبت اومدن نی نی گولو هست .......به دختر داییش قول دادم که خاله نی نی باشه....الهی بمیرم کلی ذوق ی کرد که اگه تو بچه دار بشی من واسه اولین باره که خاله می شم   امیدوارم خدای مه...
18 شهريور 1391
1